علوم انسانی باید بهروز شود و با علوم اسلامی تعامل داشته باشد
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۹۵۱۵۸
به گزارش گروه علم و آموزش ایرنا از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دکتر احمد پاکتچی عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سفیر ایران در یونسکو در نخستین نشست علمی از سلسله جلسات بازشناسی وضعیت علوم انسانی در ایران با حضور اعضای شورای دبیران بررسی متون و کتب علوم انسانی به موضوع علوم انسانی در ایران: چالش ها و راهکارها: منظر جهانی به مسئله سخنرانی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در بیان کلانمسایل علوم انسانی به این نکته پرداخت که علوم انسانی در ایران نیازمند بهروزشدن است تا بتواند مقتضیات عصر حاضر را برآورده کند و از سوی دیگر باید بتواند تعاملی سازنده با علوم اسلامی داشته باشد.
عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به بنیادهای فلسفی جریانها و طرز فکرهای غالب در علوم انسانی؛ شامل لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم، مارکسیسم، پراگماتیسم، رئالیسم، ایدئالیسم، اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی پرداخت و یادآور شد پسامدرنیسم از جمله بنیادهای فلسفی بود که بیشتر به آن توجه شد.
پاکتچی پس از تشریح بنیادهای فلسفی تاکید کرد: علوم باید بنیاد فلسفی داشته باشند و علم بدون بنیاد فلسفی، ساختن بنا بر روی آب است. آنچه قابل انتقاد است، تکیه کردن بر محصول، بدون توجه داشتن به بنیادهای فلسفی نظریهها و دستاوردهاست.
وی از «آموزش و کاربست نظریهها و دستاوردهای علوم انسانی بدون اعتنا به مبانی فلسفی آن» و «معرفی ناقص یا گزینشی مبانی فلسفی در آموزش علوم انسانی» انتقاد کرد و در ادامه به نقد برخی بنیادهای فلسفی همانند نگرشهای مارکسیستی، تجربهگرایی و توسعه روشهای تجربهگرا به حوزه علوم انسانی پرداخت.
پاکتچی به غربگرایی در علم پرداخت و ضمن یادآوری روندها و دورههای یونان رُم، اروپای قرون وسطی، رنسانس، رفرماسیون و روشنگری، اکتفاکردن به این صورتبندی و بیتوجهی به کانونهای تمدن و علم بیرون از تمدن غربی همانند تمدنهای چین، هند، روسیه، جهان عرب و ترکیه، ژاپن، آمریکای جنوبی انتقاد کرد. وی «انگلیسی محوری» در علم بهویژه در علوم انسانی در ایران و کمتوجهی به متون و دانشهای تولید شده به زبانهای اروپایی غیر انگلیسی را معضل مهم علوم انسانی در ایران دانست.
انگلیسیمحوری، نقطه ضعف توسعه علوم انسانی
سفیر ایران در یونسکو اظهار داشت: انگلیسیمحوری در علم به معنای مهجوریت آثار به دیگر زبانهای شناختهشده؛ مانند فرانسوی، آلمانی و روسی در حوزههای علوم مختلفی مانند زبانشناسی، علم فرهنگ، نشانهشناسی، حوزه عدالت غیره است. فراتر از آن با توسعه گفتمان انگلیسیمحوری آثار دیگر زبانهای نامشهور غربی در فضای علوم انسانی؛ همچون زبانهای ایتالیایی، دانمارکی، اسپانیولی، پرتغالی، چک و اسلواکی، لهستانی، مجارستانی در علوم و حوزههایی مانند زبانشناسی، نشانهشناسی، فلسفه، علوم سیاسی، جامعهشناسی، تاریخ، نظریههای هنر، علم و فناوری، اقتصاد سیاسی، قومشناسی، فرهنگ، ترجمه بینانشانهای، زیباییشناسی، نظریههای ادبی نیز مهجور میمانند.
به عنوان نمونه در حوزه زبانشناسی و تأثیر حاکمیت گفتمان انگلیسیمحوری و مهجوریت دیگر آثار علمی نگاشتهشده به زبانهای غیرانگلیسی، انگلیسیمحوری موجب شد محوریت «نوآم چامسکی، زبانشناس آمریکایی ۱۹۲۸» در زبانشناسی سالهای اخیر بیشتر شود و زبانشناسانی امثال هومبولت (زبانشناس اهل پروس ۱۷۶۷ تا ۱۸۳۵) ناشناخته بمانند. وی به عدم توجه به زبانشناسی اجتماعی نیکلای مار(Nikolai Marr) ، بی توجهی به بندشناسی (جملهشناسی) روسی (Phraseology)، بی توجهی به تبار روسی نشانهشناسی ناشناختگی آثار زبانشناسان چک باوجود اهمیت مکتب پراگ و در کل، مهجوریت آثار به زبانهای نامشهور غربی اشاره کرد.
پاکتچی اکتفا کردن به زبان انگلیسی نزد محققان علوم انسانی در ایران و فقدان آگاهی از دیگر زبانهای علمی را یکی از نقیصههای مهم وضعیت ما در علوم انسانی دانست، بهنحوی که دسترسی ما به منابع علمی جهانی را غالباً از دریچه متون و کتب انگلیسی زبان قرار داده و تأکید مقام معظم رهبری بر توسعه و تکثّر آموزش زبانی را در این زمینه بسیار مهم قلمداد کرد.
وی همچنین به سهگانه: فرهنگ، تاریخ و زبان به عنوان مثلث اساسی و راهبری کننده الهیات و زبانشناسی پرداخت و گفت: ما در فلسفه متوجه زبانمندی و تاریخمندی تفکر هستیم و آن را به عنوان امری پذیرفته شده مورد توجه قرار می دهیم، اما در حوزه علوم انسانی، اندیشهها و نظریات را فارغ از توجه به زبانی که در آن بالیدهاند و تاریخی که در آن به بار آمدهاند، بررسی میکنیم.
عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان نمونههایی از متفکرانی که به دو زبان قلم زدهاند همچون رنه دکارت، گئورگ لوکاچ، شیخ شهابالدین سهروردی تفاوتهای اندیشه ایشان در دو زبان مختلف را یادآوری کرد و آن را به دلیل ظرفیتهای زبانی و فرهنگی ملل مختلف برشمرد.
انگلیسیفکر کردن عامل مهم فقر نظریهپردازی اصیل در ایران
پاکتچی به وضعیت زبانی علوم انسانی در ایران، یکی از عوامل مهم فقر نظریهپردازی اصیل در علوم انسانی ایران را انگلیسی فکر کردن محققان علوم انسانی برشمرد و با تأکید بر لزوم توجه به غناء بخشیدن به زبان فارسی در حوزه تولید دانش اظهار داشت: ما انگلیسی فکر میکنیم و فارسی مینویسیم و تا وقتی اینگونه تفکر میکنیم، تحت سلطه فکری باقی میمانیم.
وی در توضیح بیشتر این مساله گفت: تفکر ما در زبان فارسی، انگلیسیمحور شده است؛ به گونهای که وقتی در فضای دانشگاهی به «جامعه» و «اجتماع» میاندیشیم به صورت ناخودآگاه معادل انگلیسی آن society و community در ذهن متبادر میشود، اما در زبان آلمانی، ابداع اجتماع و جامعه به گماینشافت و گزلشافت (Gemeinschaft و Gesellschaft) را داریم که توسط متفکران علوم اجتماعی و انسانی در زبانهای غیرآلمانی نیز پذیرفته شده است.
عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با ذکر مصادیق غربمحوری و انگلیسیمحوری در زبان و فرهنگ کشورهای مختلف و ایران، عنوان کرد: غربمحوری، مسئله چند دههای است و انگلیسیمحوری دو دهه است به سطح مسئله برای ما رسیده است. انگلیسیمحوری یک چالش جهانی است و چالشهای جهانی علوم انسانی میتواند پاسخهای مناسبتری را برای ما فراهم کند.
زبان انگلیسی واسط زبانی فرهنگهای مختلف
پاکتچی در پاسخ به سؤالی دکتر بلیغ، دبیر گروه علوم اجتماعی شورای بررسی متون که چرا سادهسازی مفاهیم تاریخ، زبان و فرهنگ در فضای انگلیسی و آمریکایی، قدرت تولید میکند؟ گفت: زبان انگلیسی اکنون واسط زبانی میان فرهنگهای مختلف شده و این سادهسازی ضرورت انتقال به دیگر فرهنگهاست.
هرگاه اندیشهای به زبان دیگر ترجمه میشود، ناگریز بخشی از مفاهیم اصلی و اولیه آن از قلم میافتد و بهعبارتی انتقال کامل اندیشه در ترجمه به زبان انگلیسی صورت نمیگیرد و معنای متن ریزش دارد.
وی با ذکر نمونههایی به ضعف ترجمه انگلیسی کتب تراز اول حوزه علوم انسانی اشاره کرد و یادآور شد: برای نمونه کتاب «لو ویگوتسکی، روانشناس روس ۱۸۹۶ تا ۱۹۳۴» با عنوان زبان و تفکر که با همین نام به انگلیسی ترجمه شده و اغلب به همین منبع انگلیسی نیز استناد میشود، نسبت به متن اصلی دچار ایرادات جدی است. ترجمه انگلیسی این اثر ویگوتسکی بسیار به ایده و اندیشه مؤلف ضربه زده و حتی در عنوان کتاب این ایراد به وضوح به چشم میخورد و تأیید میکند چطور این گونه ترجمهها، مفاهیم را از هم گسسته میکند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خانه اندیشمندان علوم انسانی زبان انگلیسی علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خانه اندیشمندان علوم انسانی زبان انگلیسی علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی علوم انسانی در ایران بنیادهای فلسفی علوم انسانی زبان انگلیسی زبان شناسی نظریه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۵۱۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف جدید زبانشناسان: ۴ سفر حماسی از سرزمینهای یخی که به پیدایش اولین آمریکایی ها منجر شد
تقریباً نیمی از خانوادههای زبانی دنیا در قاره آمریکا یافت میشوند. با اینکه بسیاری از این زبانها اکنون منقرض شدهاند، تحلیل زبانهای تاریخی به ما امکان بررسی، مقایسه و ردیابی آنها در گذر زمان را میدهد تا گروههای اولیه ساکن در این قاره را بهتر درک کنیم.
جهانا نیکولز، زبانشناس تاریخی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا در پژوهشی که اواخر ماه مارس در مجله American Journal of Biological Anthropology منتشر شد، به بررسی ساختار ۶۰ زبان از سراسر آمریکا و کانادا پرداخت. این بررسی نشان داد که این زبانها از دو گروه زبانی اصلی نشأت گرفتهاند که در دستکم چهار موج مجزا وارد آمریکای شمالی شدهاند.
کشف تاریخچه قاره آمریکا با علم زبانشناسیبه گزارش گجت نیوز، نیکولز ۱۶ ویژگی این زبانها از جمله ساختار هجا، جنسیت اسمها و نحوه تولید صامتها هنگام صحبت را مورد بررسی قرار داد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که این زبانها به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: گروه اول شامل زبانهایی است که ضمیر اول شخص آنها دارای آوای «ن» و ضمیر دوم شخص دارای آوای «م» است. گروه دوم شامل زبانهای دیرینهتری است که میتوانند یک جمله کامل را تنها در یک کلمه منتقل کنند.
تحليلهای بیشتر زبانشناسی نشان میدهند که ورود انسانها به قاره آمریکا در چهار موج مجزا رخ داده است. اولین موج حدود ۲۴ هزار سال پیش اتفاق افتاد، زمانی که یخچالهای عظیم بخش زیادی از آمریکای شمالی را پوشانده بودند.
خانم نیکولز هیچ ویژگی منحصر به فردی در زبانهای آن دوره پیدا نکرده که نشاندهنده ورود گروهی متنوع از مردم و زبانها به آمریکای شمالی در آن زمان باشد. موج دوم مهاجرت حدود ۱۵ هزار سال پیش با مردمی همراه بود که زبانهایی با ضمیر اول شخص «ن» و ضمیر دوم شخص «م» داشتند.
موج سوم نیز هزار سال بعد با مردمانی همراه بود که زبانهایی با صامتهای ساده داشتند. سپس موج چهارم حدود ۱۲ هزار سال پیش همراه ورود زبانهایی با صامتهای پیچیده از راه رسید.
تا همین اواخر، محققان بر این باور بودند که اولین آمریکایی ها حدود ۱۳ هزار سال پیش از طریق یک پل خشکی از سیبری وارد این قاره شدهاند. اما مطالعات قبلی خانم نیکولز روی دادههای زبانی او را متقاعد کرد که این زمان برای شکلگیری نزدیک به ۲۰۰ زبان بومی آمریکا کافی نبوده است. در عوض او معتقد است که اولین ورود انسانها به حدود ۳۵ هزار سال پیش بازمیگردد.
از آن زمان، حجم فزایندهای از تحقیقات باستانشناسی، زمینشناسی، اقلیمشناسی و ژنتیک، تاریخ ورود اولیه انسانها به آمریکا را به عقب رانده است و اجماع جدیدی بر این شکل گرفته که چندین موج از مهاجران در مقاطعی بین ۳۰ تا ۲۵ هزار سال پیش راه خود را به قاره آمریکا باز کردهاند.
خانم نیکولز گفت: «اضافه کردن مطالعات زبانی به این تحقیقات به معنای تأیید متقابل این چهار رشته علمی است. به نظر من حالا این تفسیر بسیار محکمهپسند است».
اندرو کاول، انسانشناس و زبانشناس در دانشگاه کلرادو بولدر که در این پژوهش مشارکت نداشته، در ایمیلی به سایت معتبر جهانی لایو ساینس گفته که مطالعه خانم نیکولز جالب است زیرا «دادههای زبانی بر پذیرش فزاینده سایر حوزههای علمی صحه میگذارد که آمریکای شمالی بسیار زودتر از آنچه برای دههها تصور میشد، مسکونی شده است».
با این حال، آقای کاول خاطر نشان کرد که تحلیل آماری این پژوهش نشان میدهد که دو زبان، یوروک و آراپاهو، طبقهبندی کاملاً متفاوتی دارند؛ این درحالیست که میدانیم این دو زبان از نظر ژنتیکی با هم مرتبط هستند و هر دو جزئی از ابرخانواده زبانهای آلگیک به شمار میآیند (زبان یوروک در شمال دور کالیفرنیا و زبان آراپاهو در ایالتهای وایومینگ و اوکلاهما صحبت میشده است).
آیا اولین آمریکایی ها، از آسیا مهاجرت کردهاند؟البته، نفوذ زبانهای همسایه میتواند روی زبانهای دیگر تاثیر زیادی بگذارد و این موضوع میتواند روابط اولیه آنها را مخدوش کند، همانطور که آقای کاول اشاره کرد.
اگرچه این پژوهش جدید مدلی را برای چگونگی ورود و تکامل زبانها در آمریکای شمالی ارائه میدهد، اما به خاستگاه آنها که هنوز ناشناخته است، اشارهای نمیکند.
خانم نیکولز گفت: «به احتمال زیاد مردمی که به آمریکای شمالی نقل مکان کردند، اقوام خود را در آسیا رها کردهاند و ممکن است برخی از آن زبانها همچنان در سیبری باقی مانده باشند».
با این حال به گفته او، محدودیتهای روش مقایسهای زبانشناسی به این معناست که شاید هرگز آن را نباید قطعی دانست.
کانال عصر ایران در تلگرام